لرد رئيس قاضي پرت حكم داد كه اگرچه نمي توان گفت كه پسر صاحب جواهر است، اما تا زماني كه صاحب اصلي پيدا نشود، بايد او را نگهبان قانوني ("نگهبانان ياب") در نظر گرفت. در واقع شاگرد و پسر هر دو حق مالكيت در جواهر داشتند (مفهومي فني، به معناي شواهدي كه نشان ميدهد چيزي ميتواند به كسي تعلق داشته باشد)، اما علاقه تملك پسر بهتر در نظر گرفته شد، زيرا ميتوان نشان داد كه در زمان اول است. . تملك ممكن است نه دهم قانون باشد، اما نه همه.
از اين مورد براي حمايت از ديدگاه مالكيت در حوزههاي قضايي كامن لا استفاده ميشود كه ميگويد شخصي كه ميتواند بهترين ادعا را نسبت به يك ملك، در برابر هر طرف رقيب نشان دهد، مالك است. در مقابل، رويكرد كلاسيك قانون مدني به مالكيت، كه توسط فردريش كارل فون ساويني ارائه شده است، اين است كه اين يك كالاي حق عليه جهان است. تعهدات، مانند قراردادها و جرايم، به عنوان حقوق خير بين افراد تصور مي شود. ايده مالكيت بسياري از مسائل فلسفي و سياسي را مطرح مي كند. لاك استدلال ميكرد كه «زندگي، آزاديها و داراييهاي» ما دارايي ما هستند، زيرا ما مالك بدن خود هستيم و كار خود را با محيط اطراف خود مخلوط ميكنيم.
سهام عدالت و اعتماد
مقالات اصلي: حقوق صاحبان سهام (قانون) و قانون اعتماد
حقوق صاحبان سهام مجموعه اي از قوانين است كه در انگلستان جدا از "قانون مشترك" توسعه يافته است. قانون عرفي توسط قضات و وكلا اداره مي شد. از سوي ديگر، لرد صدراعظم، به عنوان حافظ وجدان پادشاه، مي تواند قانون ساخته شده توسط قاضي را در صورتي كه عادلانه بداند، لغو كند.
اين بدان معناست كه ارزش سهام بيشتر از طريق اصول عمل مي كند تا قوانين سفت و سخت. در حالي كه نه قانون عرفي و نه سيستمهاي قانون مدني به مردم اجازه نميدهند كه مالكيت را از كنترل يك قسمت از دارايي جدا كنند، عدالت اين امكان را از طريق ترتيباتي به نام تراست ميدهد.