مشاوره حقوقی

آشنايي بيشتر با مشاور و وكيل

دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۰۳

راه حل های قضایی

۹ بازديد
مشاوره حقوقی


در حقوق کامن لا، راه حل های مرسوم عبارتند از کتب انحصاری که در اعمال قدرت قضایی فدرال به عنوان «دستورالعمل قانونی» شناخته می شود، اصولاً certiorari، ممنوعیت و اقدامات عادلانه سابق، اعلامیه ها و دستورات.

Certiorari یا به دو دلیل اعطا می شود: اشتباه قانونی در صورت سابقه یا اشتباه قضایی. Certiorari تنها در صورتی می تواند اعطا شود که "ممکن باشد تصمیمی را که دارای اثر حقوقی مشهود یا ظاهری بر حقوق است مشخص کند". Certiorari همچنین ممکن است برای تصحیح اشتباهات قانونی که می تواند در صورت سابقه ثابت شود، اعطا شود. «سابقه» شامل اسنادی است که شروع به دادرسی، دعوای طرفین، دستور نهایی در دادرسی و غیره می کند. با این حال، شامل رونوشت‌های دادرسی، شواهد، یا دلایل ارائه‌شده برای تصمیمات نمی‌شود، مگر اینکه دادگاه تصمیم بگیرد دلایلی را لحاظ کند.

مانداموس توسط دادگاه مافوق اعطا می شود تا دستور انجام وظیفه عمومی را صادر کند که هنوز انجام نشده است و هیچ راه حل قانونی خاصی برای آن وجود ندارد.

راه حل های قانونی اصلی آنهایی هستند که در سطح فدرال تحت قانون تصمیمات اداری (بازبینی قضایی) 1977 (Cth) یا تحت قوانین بازنگری قضایی مشابه در سطح ایالتی در ویکتوریا، کوئینزلند، تاسمانی و قلمرو پایتخت استرالیا در دسترس هستند. . 75 (v) قانون اساسی صلاحیت دادگاه عالی را در رابطه با موضوعاتی که در آن منداموس، ممنوعیت و دستور علیه یک افسر مشترک المنافع ادعا می شود، تقویت می کند.

قانون اداری کانادا

قانون اداری کانادا مجموعه قوانینی است که به اقدامات و عملیات دولت ها و سازمان های دولتی در کانادا می پردازد. به این معنا که قانون به شیوه ای مربوط می شود که دادگاه ها می توانند تصمیمات تصمیم گیرندگان اداری مانند هیئت مدیره، دادگاه، کمیسیون، آژانس یا وزیر ولیعهد را در صورت اعمال صلاحدید وزیر بررسی کنند.

حقوق اداری در درجه اول به قانونی بودن تصمیم گیری اداری و مسائل مربوط به انصاف رویه ای (حقوق افرادی که تحت تأثیر تصمیم قرار می گیرند برای مشارکت در فرآیند تصمیم گیری) مربوط می شود. حقوق اداری مربوط به تفسیر قوانین و مقررات عملیات دولت است. دادگاه ها هنگام اعمال قانون اداری، به دنبال اطمینان از این هستند که بازیگران و نهادهای اداری یا دولتی در حدود قانونی اختیارات خود را رعایت کرده و عمل کنند.

محاکمه، حکم (قانون) و حل و فصل (دعوی قضایی)

۸ بازديد
مشاوره حقوقی


معمولاً دعواها به توافق ختم می‌شوند، با یک تحلیل تجربی نشان می‌دهد که کمتر از 2 درصد پرونده‌ها با محاکمه خاتمه می‌یابند. گاهی گفته می شود که 95 درصد موارد به تسویه حساب ختم می شود. تعداد کمی از حوزه‌های قضایی تسویه حساب را گزارش می‌کنند، اما تحلیل تجربی نشان می‌دهد که نرخ تسویه حساب بر اساس نوع دعوی متفاوت است، به گونه‌ای که جرایم جرم حدود 90 درصد موارد و پرونده‌های مدنی کلی در 50 درصد موارد حل و فصل می‌شوند. سایر موارد به دلیل عدم قضاوت، عدم وجود ادعای معتبر و دلایل دیگر پایان می یابد.

در محاکمه، هر فرد شاهدان را ارائه می کند و مدارک جمع آوری شده ثبت می شود. پس از این اتفاق، قاضی یا هیئت منصفه تصمیم خود را صادر می کنند. به طور کلی، شاکی در طرح ادعاهای خود بار اثبات را بر عهده دارد، اما ممکن است متهم در موارد دیگر، مانند دفاعیات مثبت، بار اثبات را داشته باشد. وکلای دادگستری مسئول ابداع یک استراتژی محاکمه هستند که تضمین می‌کند عناصر ضروری پرونده خود را برآورده می‌کنند یا (زمانی که طرف مقابل بار اثبات را دارد) اطمینان حاصل کند که رقیب نمی‌تواند بار خود را انجام دهد.

درخواست‌های متعددی وجود دارد که هر یک از طرفین می‌توانند در سراسر دعوی برای خاتمه "پیش از موعد" - قبل از ارائه به قاضی یا هیئت منصفه برای بررسی نهایی - ارائه کنند. این درخواست‌ها سعی می‌کند از طریق استدلال حقوقی و گاه شواهد همراه، قاضی را متقاعد کند که هیچ راه معقولی برای برنده شدن طرف مقابل وجود ندارد و بنابراین ادامه دادرسی منطقی نیست. برای مثال، درخواست‌های قضاوت اجمالی معمولاً می‌تواند قبل، بعد یا در حین ارائه واقعی پرونده مطرح شود. همچنین می‌توان پس از پایان محاکمه برای لغو رأی هیئت منصفه برخلاف قانون یا بر خلاف وزن شواهد، یا متقاعد کردن قاضی برای تغییر تصمیم یا اعطای محاکمه جدید، درخواست داد.

دعاوی علیه دولت های ملی

۹ بازديد
مشاوره حقوقی
فرانسه
نوشتار اصلی: droit administratif en France (به فرانسوی)

در فرانسه، بیشتر دعاوی علیه دولت های ملی یا محلی و همچنین دعاوی علیه نهادهای خصوصی ارائه دهنده خدمات عمومی توسط دادگاه های اداری رسیدگی می شود که از Conseil d'État (شورای ایالت) به عنوان آخرین راه حل برای هر دو استفاده می کنند. دادگاه های عادی و ویژه. دادگاه‌های اداری اصلی، tribunaux administratifs و دادگاه‌های تجدیدنظر، cours administratives d'appel هستند. دادگاه های اداری ویژه شامل دادگاه ملی حقوق پناهندگی و همچنین نهادهای نظامی، پزشکی و انضباطی قضایی است. مجموعه حقوق اداری فرانسه «droit administratif» نامیده می شود.

دادگاه‌های اداری فرانسه در طول تاریخ خود، اغلب قبل از اینکه مفاهیم مشابه در قانون اساسی گنجانده شود، یک قانون قضایی گسترده و منسجم (مثبت قضایی) و دکترین حقوقی (principes généraux du droit و principes fondamentaux reconnus par les lois de la République) ایجاد کرده‌اند. و متون قانونی این اصول عبارتند از:

    حق محاکمه عادلانه (droit à la défense)،[4] از جمله برای نهادهای انضباطی داخلی
    حق اعتراض به هرگونه تصمیم اداری در دادگاه اداری (droit au recours)
    رفتار برابر با کاربران خدمات عمومی (égalité devant le service public)
    دسترسی برابر به مشاغل دولتی (égalité d'accès à la fonction publique) بدون توجه به عقاید سیاسی
    آزادی انجمن (liberte d'association)
    حق کارآفرینی (Liberté du Commerce et de l'industrie، آزادی تجارت و صنعت)
    حق اطمینان قانونی (Droit à la sécurité juridique)

حقوق اداری فرانسه که پایه گذار حقوق اداری قاره ای است، تأثیر زیادی بر قوانین اداری چندین کشور دیگر مانند بلژیک، یونان، ترکیه و تونس دارد.
حقوق اداری عمومی
قانون اداری عمومی اساساً در قانون آیین دادرسی اداری (Verwaltungsverfahrensgesetz [VwVfG]) حاکم است. سایر منابع قانونی عبارتند از قوانین دادگاه های اداری (Verwaltungsgerichtsordnung [VwGO])، کد تامین اجتماعی (Sozialgesetzbuch [SGB]) و قانون مالی عمومی (Abgabenordnung [AO]).

دادگاه دعاوی کوچک

۸ بازديد
مشاوره حقوقی

دادگاه های دعاوی کوچک صلاحیت محدودی برای رسیدگی به دعاوی مدنی بین اصحاب دعوای خصوصی دارند. دادگاه‌هایی که مجاز به رسیدگی به دعاوی جزئی هستند ممکن است وظایف قضایی دیگری نیز داشته باشند و در حوزه‌های قضایی مختلف به نام‌های متفاوتی باشند. به عنوان مثال، ممکن است به عنوان دادگاه شهرستان یا دادگاه شناخته شود. این دادگاه ها را می توان در استرالیا، برزیل، کانادا، انگلستان و ولز، هنگ کنگ، ایرلند، اسرائیل، نیوزیلند، فیلیپین، اسکاتلند، سنگاپور، آفریقای جنوبی، نیجریه و ایالات متحده یافت.
هدف و عملیات

صلاحیت دادگاه های دعاوی کوچک معمولاً شامل دعاوی خصوصی است که شامل مقادیر زیادی پول نمی شود. جمع آوری معمول بدهی های کوچک بخش بزرگی از پرونده های مطرح شده به دادگاه های دعاوی کوچک و همچنین تخلیه و سایر اختلافات بین مالکان و مستاجران را تشکیل می دهد، مگر اینکه حوزه قضایی قبلاً تحت پوشش هیئت اجاره باشد.

یک دادگاه دعاوی کوچک معمولاً حداکثر محدودیت پولی برای مقدار احکامی که می تواند صادر کند، اغلب به هزاران دلار/پوند دارد. با شکایت در دادگاه دعاوی کوچک، شاکی معمولاً از هر گونه حقی برای مطالبه بیش از آنچه دادگاه می تواند تعیین کند، چشم پوشی می کند. ممکن است به شاکی اجازه داده شود که ادعای خود را متناسب با الزامات این محل کاهش دهد یا خیر. "خرید دادگاه" - که در آن شاکی مبلغ ادعای خسارت را کاهش می دهد تا در دادگاهی که در غیر این صورت صلاحیت آن را ندارد محاکمه شود - در برخی ایالت ها [مبهم] اکیدا ممنوع است. به عنوان مثال، اگر شاکی به امید برنده شدن یک جایزه 25000 دلاری در دادگاه دعاوی کوچک، خسارت 30000 دلاری را مطالبه کند، دادگاه پرونده را رد می کند زیرا دادگاه صلاحیت رسیدگی به پرونده هایی را ندارد که خسارت های ادعا شده بیش از حداکثر مبلغ دادگاه باشد.

بنابراین حتی اگر شاکی مایل به قبولی کمتر از مبلغ کامل باشد، نمی توان پرونده را به دادگاه دعاوی صغیر ارجاع داد. برای ارجاع پرونده به دادگاه دعاوی کوچک، شاکی باید ثابت کند که خسارت واقعی در صلاحیت دادگاه است. در برخی حوزه‌های قضایی، طرفی که در دادگاه دعاوی کوچک شکست می‌خورد، مستحق محاکمه جدید در دادگاهی با صلاحیت عمومی‌تر و با رویه‌های رسمی‌تر است.

اجازه قضات در ایالتهای شمالی

۸ بازديد
مشاوره حقوقی

در مقابل، ایالت‌های شمالی مانند پنسیلوانیا، مریلند، نیوجرسی و نیویورک به قضات اجازه دادند تا مجازات‌ها را تعیین کنند و پنسیلوانیا نیز به قضات اجازه می‌دهد زندانیانی را که به نظر آنها اصلاحات صادقانه را نشان داده بودند، عفو کنند. یک فرضیه این است که ویرجینیا به دلیل عدم اعتماد فدرالیستی مانند جورج کیت تیلور به قضات دادگاه منطقه ای جمهوری خواه، تصمیم به صدور حکم برای هیئت منصفه گرفت. در حالی که در پنسیلوانیا، مشروطه خواهان به دنبال (بر سر اعتراضات جمهوری خواهان) بودند تا قدرت صدور حکم را در دست قضات قرار دهند، زیرا این دادگاه توسط مشروطه خواهان پر شده بود. کارولینای شمالی، کارولینای جنوبی و فلوریدا، که تا پس از جنگ داخلی آمریکا ندامتگاه ایجاد نکردند، نیز صدور حکم را به صلاحدید قضات واگذار کردند.

اتخاذ حکم هیئت منصفه در همان زمانی اتفاق افتاد که جنبش برای یک قوه قضائیه انتخابی سرعت گرفت، به طوری که حداقل چهار ایالت آلاباما، می سی سی پی، مونتانا و داکوتای شمالی تقریباً همزمان با اتخاذ حکم هیئت منصفه به انتخابات قضایی روی آوردند. هر دو اصلاحات ممکن است به دلیل بی اعتمادی به قضات غیر منتخب باشد.

در طول ده سال جمهوری تگزاس، قضات احکامی را تعیین کردند. تغییر در تعیین مجازات توسط هیئت منصفه توسط یکی از اولین قوانین تصویب شده توسط اولین قانونگذار ایالت تگزاس در سال 1846 انجام شد که به هیئت منصفه این اختیار را داد که متهم را در همه پرونده های جنایی محکوم کند به جز موارد مرگ و مواردی که برای آنها مجازات وجود دارد. توسط قانون تعیین شد.

ایندیانا، ایلینوی، آرکانزاس، اوکلاهاما و ویرجینیای غربی بعداً در قرن نوزدهم حکم هیئت منصفه را پذیرفتند.
در کانادا، یک بند امید ضعیف قبلاً به هیئت منصفه اجازه می‌داد تا بررسی کند که آیا تعداد سال‌های حبس مجرم بدون صلاحیت برای آزادی مشروط باید کاهش یابد یا خیر، اما این در سال 2011 لغو شد.

قاضی حرفه ای کنار هیئت منصفه

۹ بازديد
مشاوره حقوقی

فرانسه
در Cour d'assises

سه قاضی حرفه ای در کنار شش هیئت منصفه در دادرسی های بدوی یا نه نفر در دادرسی تجدیدنظر حضور دارند. قبل از سال 2012، 9 یا 12 هیئت منصفه وجود داشت، اما این به کاهش هزینه ها کاهش یافت. برای محکومیت متهم به اکثریت دو سوم آراء نیاز است. در طول این رویه ها، قضات و هیئت منصفه در مورد مسائل واقعی مواضع مساوی دارند، در حالی که قضات در مورد مسائل آیین دادرسی تصمیم می گیرند. قضات و هیئت منصفه نیز مواضع مساوی در صدور حکم دارند.
آلمان

محاکمه توسط هیئت منصفه پس از حوادث انقلابی 1848 در اکثر ایالت های آلمان مطرح شد. و در اوایل قرن بیستم، اقداماتی برای لغو آن صورت گرفت. اصلاحات Emminger در 4 ژانویه 1924، در طی وضعیت اضطراری ماده 48، سیستم هیئت منصفه را لغو کرد و آن را با یک سیستم مختلط شامل محاکمات داخلی و قضات غیر روحانی جایگزین کرد.

در سال 1925، سوسیال دموکرات ها خواستار تشکیل مجدد هیئت منصفه شدند. یک جلسه ویژه از وکلای آلمان خواستار ابطال احکام شد، اما "در کل لغو هیئت منصفه باعث هیاهوی کمی شد". احکام آنها به طور گسترده ای ناعادلانه و متناقض تلقی می شد.

امروزه، اکثر جنایات توسط یک Strafrichter، به معنی یک قاضی مجرد در Amtsgericht محاکمه می شوند. جنایات و جنایات شدیدتر توسط یک Schöffengericht محاکمه می شود، که همچنین در Amtsgericht واقع شده است، متشکل از 1 قاضی و 2 قاضی عادی. برخی از جنایات توسط Erweitertes Schöffengericht، یا Schöffengericht توسعه یافته، متشکل از 2 قاضی و 2 قاضی غیر عادی، شنیده می شوند. جنایات شدید و سایر جنایات «ویژه» توسط große Strafkammer، متشکل از 3 قاضی و 2 قاضی غیر روحانی در Landgericht، با دادگاه های اختصاص یافته برای برخی از جنایات به نام Sonderstrafkammer، محاکمه می شوند. جنایاتی که منجر به مرگ یک انسان می شود توسط Schwurgericht متشکل از 3 قاضی و 2 قاضی غیر روحانی واقع در Landgericht محاکمه می شوند. و جنایات سنگین علیه دولت توسط Strafsenat، متشکل از 5 قاضی، در Oberlandesgericht محاکمه می شود.

در برخی از پرونده های مدنی، مانند قانون تجارت یا حقوق ثبت اختراع، قضات غیر رسمی نیز وجود دارند که باید معیارهای خاصی را داشته باشند (مثلاً تاجر بودن).